جدول جو
جدول جو

معنی امیر صالح - جستجوی لغت در جدول جو

امیر صالح
امیر امیر صالح، وی یکی از امرای سلطان اویس است که پس از وی به سلطان حسین ابراز اطاعت کرد و سرانجام به دست نوکران امیر عادل کشته شد. (ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 198، 205، 208)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ تُ رِ لِ)
شترصالح. ناقۀ صالح. اشتری بوده است که حضرت صالح پیغمبر، بمعجزه و امر خدا از میان کوه بیرون آورده. بلعمی در ترجمه طبری آرد: پس صالح گفت: چه خواهید؟ گفتند: آن خواهیم که ازین کوه سنگ خاره اشتری بیرون آری، مادۀ سرخ موی با یک بچه همچون او سرخ موی، چنانکه علف بروید و گیاه خورد. آنگاه بتو بگرویم. صالح گفت: این در نزد خدای تعالی سخت آسان است. دعا کرد آن کوه بنالید به امر خدای عز و جل از میان وی شتری بیرون آمد، مادۀ سرخ موی با یک بچه از عقب وی دوان. چون آن بچه بیامد بانگی بکرد و به علف خوردن ایستاد... و رجوع به صالح پیغمبر در همین لغت نامه شود:
خون حسین آن بچشد در صبوح
وین بخورد ز اشتر صالح کباب.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ لِ)
عباسه دختر فضل و زن احمد بن حنبل. درگذشته به سال 241 هق. و از زنان محدث و نیکوکار بوده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 225). و رجوع به خیرات حسان ج 2 ص 176 شود، است، کرنبیه (نوعی طعام) ، مقره (حوض آب). (المرصع)
لغت نامه دهخدا